سگ لرزه های یک شک

ساخت وبلاگ
۱. گفتی که شاهکار شما در زمانه چیست؟!والا همین که انگار دارم با نصف سرم زندگی می کنم همیشه!یعنی آناًما نصف سرم نیست و درد می کنه. میگم «به خدایی» توموره. ولی کو گوش شنوا؟ میگن عصبیه. یعنی اخه من انقد عصبی ام؟ نه، نیستم. احتمال ۹۹ درصد توموره! مگه نمیگن هرکسی بیشتر از هر کسی عالمه به نفس خودش؟! پس اینم از علم من! توموره و حرف نباشه!۲. اگه زندگی آدم یه آسمون باشه، اون ستاره های ریز و ریز و ریزتر و بعضا یه ذره درشتی که افتاده توی آسمون زندگی ادم، اون لحظاتیه که حالش خوب و خوش و ارومه. مابقیش یه آسمون سیاهه! حالا چرا اینو گفتم؟ چون در این لحظه و لحظات، به طرز خیلی مسخره و بی دلیل و با همین سردرد مایوصف و لایوصف! توی یکی از همون ستاره هام!!! تا تو چه فهم کنی از این سخن که می گویم.۳. بزرگسالی چیه؟! اینه که هزار تا فکر درشت و مهم توی کله ت داری و هزار تا کار و...، ولی داری که برمی گردی خونه، خیلی جدی به این فک میکنی که چگونه آب پرتقال خونم را تامین کنم؟! به آب پرتقال های مصنوعی تن و دل نمیدی (یا دل و تن نمیدی!) و میری میوه فروشی و با پسرک ۱۸ ۱۹ ساله راجع به پرتقال!! و آبدار بودن یا نبودنش حرف میزنی و در تمااااام این لحظه ها فقط و فقط فکر خودتی و آب پرتقال!! بزرگسالی اینه و این برای من رد شدن از دوران باشکوه و احمقانه ی نوجوونیه! این توجه به خود به این حد از عینیت و احمقانگی!!! آب پرتقال عزیز با قطعات یخ در آن! چه شکوهی بالاتر از این لحظه که لب بر لب این ساقی می نهی؟!۴. وقتایی که خیلی خیلی ارومه حالم، دلم میخواد که جان شیرینم ستانده بشه! و دیشب یکی از اون حالات بود. اما خب ستانده نشد. و لذا دیگه باز فعلا نمیخوام که جانم ستانده شه!! حالا بازم مسلما هرجور شما صلاح میدونی خداجون!!!Adblo سگ لرزه های یک شک...
ما را در سایت سگ لرزه های یک شک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shak14o بازدید : 77 تاريخ : چهارشنبه 6 ارديبهشت 1402 ساعت: 21:37